تاريخ : 20 / 5 / 1392برچسب:, | 11:20 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 20 / 5 / 1392برچسب:, | 11:19 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 20 / 5 / 1392برچسب:, | 11:18 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:راز و نیاز با خدا"عشق خدا, | 15:15 | نويسنده : marjan heydari

خدایا!
 
به دل نگیر اگر گاهی
 
"زبانم" از شکرت باز می ایستد
 
تقصیری ندارد...
 
" قاصر " است
 
کم می آورد در برابر بزرگی ات...
 
لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت!
 
در دلم اما همیشه...
 
ذکر خیرت جاریست...
 
من برای بندگی تو هزار ویک دلیل می خواهم
 
ممنونم که بی چون وچرا برایم خدایی می کنی...
 


برچسب‌ها:

دوست داشتن از عشق برتر است .

و من هرگز خود را

تا سطح بلند ترین قله ی عشق های بلند

پایین نخواهم آورد .


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:44 | نويسنده : marjan heydari

 

آدم ها هرچــقدر که کسی رو بیشتر دوست داشته باشند

 

 

زودتـــر از دستش ناراحـت میشند

 

 

این حساسیت زیاد فقط از روی عشقه

 

پس به جای بحث ک ردن درکشون کنیم.

4l5tioclhu5c8qzda85y.jpg

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:25 | نويسنده : marjan heydari

 

 
 اگه כּهایت נۅست נاشتن
נړقطړه ے باړاכּ است
من נړیا ړا تقدیمت مےڪنم . . .

pysb8ytry26ycmrlo5.jpg

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:18 | نويسنده : marjan heydari

یواشــــکی دوستم داشته باش !
آدمای دنیـــــــای من
چشـــم دیدن عشــــق رو ندارن !

9b73uo9eua6l6sywm0v5.jpg


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 13:49 | نويسنده : marjan heydari

وسط دعوا همیشه یه جمله هست

 که میتونه بحثو عوض کنه: 

حرف نزن بیا بغلم.... 

1g1qe5eju7awog3e9v7.jpg

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 5 / 5 / 1392برچسب:, | 12:57 | نويسنده : marjan heydari

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم

سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی

وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..

صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و

گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری

.بعد از کارت زود بیا خونه

وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم

تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری

تو درسها به بچه مون کمک کنی

وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی

بهم نکاه کردی و خندیدی وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی... وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود

وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..

نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد

اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری


برچسب‌ها:
تاريخ : 5 / 5 / 1392برچسب:, | 12:14 | نويسنده : marjan heydari

یه پسرایی هستن که . . .

صدای خنده هاشون تو خیابون میپیچه

شلواراشون نه خیلی براشون بزرگه نه خیلی کوچیک

ابروهاشون فابریک خودشونه

همونایی که نه لکسوز دارن 

نه کمـری...

اما مـرام دارن

چشمشون همه جا کار نمی کنه

و دنبال موی بلوند و چشم آبی نیست

پسرایی که موزیکـ های خارجی رو بدون معنی کردن حفظ نمیکنن

پُــــز نمیـــــــدن

پاتوق شون مهمونی و شیشه و انواع مشروبی جات نیست

آره رفیـق . . .

اونایی که تکیه کلامشون معرفته

بی ریا، با خدا، مهـربون و با مسئولیتن

آدم میتــونه بهشون تکیه کنی

کنارشـون آرامش داری

کنـارش باشی یا نباشی حواسش به بقیه دخترا نیست

و آدم ها رو مثل هـم نمی بینن

این جور پسرا خیلی مـردن

خیلی تکن، خیلی خاصن ...

خیلی شوخن و جنگولکـ بازی در میـارن

ولی احساس شون قویه

آه که بکشن خدا دنیا رو واسشون زیر و رو میکنه . . .


برچسب‌ها:
تاريخ : 5 / 5 / 1392برچسب:, | 11:52 | نويسنده : marjan heydari

 

هر شب انتظار

خسته و کوفته میاد خونه

 

آروم کلیدو تو در میچرخونه

 

و

 

تو مث هر شب انتظارشو میکشیشکلک 98 لاو

 

میبینی بی حوصله بهت سلام میکنه

 

... 

 

تنها حرفی که میزنه:

 

من یه دوش می گیرم می خوابم

 

خونه تو سکوت مطلق فرو میره!sad

 

حتی صدای تیک تاک ساعتم دیگه شنیده نمیشه!

 

بی هیچ حرفی بری

 

ناراحت میشی

 

عصبانی

 

حرص میخوری

 

با خودت زیر لب میگی

 

به من چه, کوه که نکنده, سر کار بوده,حوصله نداره نداریم

 

میشینی رو مبل ولی باز

 

بلند میشی و میری تو آشپزخونه

 

لیوان شیر شکلات رو پر میکنی و میزاری رو میز

 

با خودت میگی می زارم رو میز!

 

خودِ خستش تنهایی بخوره!!!شکلک 98 لاو

 

دوتا دست رو دور کمرت حس میکنی

 

سرتو برمیگردونی

 

هنوز اخم تو صورتته

 

داره میخنده و میگه

 

کِی دیدی من بدون تو لیوان شیر شکلاتمو سر بکشم!!!؟

 

جواب نمیدی و هنوز اخمالویی

 

بزنه زیر خنده و بگه

 

آخه قهرم بلد نیستی .. من که می دونم دلت برام تنگ شده

 

بغلت کنه و بلند داد بزنه

 

دیـــــــــوونــــــــــه تو واسه من همه دنیاییــــــــــــــ

 

بخندی

 

بلند بخندی

 

بخنده

 

بلند بخنده

 

به همین سادگی

 

قدر لحظه هاتون رو بدونید

 

زندگی رو میشه با همین یه دونه لیوان

 

شیر شکلات شیرین کرد!شکلک

 

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 1 / 5 / 1392برچسب:, | 15:2 | نويسنده : marjan heydari

 دلــــم بالــکنی می خواهـــد رو به شهـــر...

و کمی بـاد خنکــــ و تاریکـــــی ...
یکــــ فنجان بــزرگــــ قهوه ...
یکـــ جرعه تـ♥ـو ...
یکــــ جرعه من ...
و سـکوتـــی که در آن دو نگـــاه گـــره خـــورده باشـــد ...
بی کلام...
میـــــدانی...!؟
دلــــم یک "من" می خواهــد بـــرای تــو...
و یک "تــو" تـــا ابــــد بــرای من ...
و باز هم 3نقطه های بی پایانِ من...


برچسب‌ها:
تاريخ : 29 / 4 / 1392برچسب:, | 12:25 | نويسنده : marjan heydari

زیـن پـس آرام بــخـــواب عـشـق مـن!
مـــن تمام شب های نبودن تـــو را
بـايــد بـيـدار بـاشـم!!!
هر شب هزاران بوسه نذر کرده‌ام ..
خــــــدا مـي شــمارد..
مـــن مي بوسم..و کنار می‌گذارم ..
آرزوهای دونفره‌مان را که درسر داشتم..
يــــک ، دو ، ســــه ، چهــار...
هـــزار و يـکـــ ، هــزار و دو...

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 20 / 5 / 1391برچسب:دوووست دارررررررررررم, | 13:26 | نويسنده : marjan heydari

 

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌


 

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 26 / 4 / 1391برچسب:تقصير, | 17:41 | نويسنده : marjan heydari

بیهوده میگردم به دنبالت،
                        وقتی نیستی ، بیهوده نشسته ام چشم به راهت
                        شاید وقت این است که حسرت گذشته های شیرین با تو بودن را
                        بخورم
                        تنها بمانم و کوله باری از غم را بر دوش بکشم
                        دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است ،
                        فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است ،
                        مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم ،
                        چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم؟
                        پیش خود میگویم شاید فردا بیایی ،شاید هنوز هم مرا بخواهی
!
                        تقصیر دلم بود نه چشمانم ،
                        این قصه که تمام شد، باز هم اگر بخواهی میمانم
                        نشستم به انتظار غروب تا یک دل سیر گریه کنم ،
                        شاید کمی آرام شوم ، غروب آمد و بغض سد راه اشکهایم ،
                        شب شد و هنوز نشکسته شیشه غمهایم،
                        این حال و روز من است ،
                        نیستی که ببینی این روزهای بی تو بودن است
                        تمام هستی ام تویی ،از لحظه ای که نیستی ،
                        انگار که من نیز نیستم ، انگار مدتی را با عشق زندگی کردم
و
                         بعد از تو ،مال این دنیا نیستم !
                        از آغاز نیز اهل دیار تنهایی بوده ام ،
                        تو رهگذری بودی و من با تو مدتی آشنا بوده ام
                        از کجا میدانستم اهل دل نیستی ،
                        عشق را نمیشناسی و با من یکی نیستی ،
                        از کجا میدانستم که تنها میشوم ،
                        من بیچاره باز هم بازیچه دست غمها میشوم !
                        بیهوده میگردم به دنبالت ،
                        با وجود تمام بی محبتی هایت ، باز هم میخواهمت....
                    


برچسب‌ها:
تاريخ : 26 / 4 / 1391برچسب:ميخوامت, | 16:31 | نويسنده : marjan heydari

قصه ام از انجا شروع شد كه بي هوا امدي......!!

بي انكه بخواهمت.....!!!

و غصه ام از شبي كه امدي رفته...!!

هيجكاه نميتوانم خاطراتت را دفن كنم!!انهم با دستاني كه تمامه ارزويش جاي كرفتن در دستانه تة بود!!!!


برچسب‌ها:

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد